فلش بک: سری بازی های Lucius
فلش بک

فلش بک: سری بازی های Lucius

سری بازی‌های Lucius، ساخته‌ی استودیوی لهستانی Shiver Games، یکی از جسورانه‌ترین تجربه‌ها در ژانر وحشت روان‌شناختی است؛ عنوانی که با الهام از فیلم‌های کلاسیکی همچون The Omen، بازیکن را در نقش پسر شیطان قرار می‌دهد. این مجموعه که از سال ۲۰۱۲ آغاز شد، نوید تجربه‌ای تاریک و منحصربه‌فرد از قتل‌های “تصادفی” و پازل‌های شیطانی را می‌داد، اما در مسیر خود از اوج به حضیض رسید. در ادامه، سه قسمت این سری را مرور می‌کنیم تا ببینیم چگونه Lucius از یک شروع درخشان به سقوطی تدریجی ختم شد.

Lucius 1: تولد یک شیطان جذاب (۲۰۱۲)

اولین قسمت Lucius در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و بازیکن را در نقش پسربچه‌ای شش‌ساله به نام لوسیوس، فرزند لوسیفر، در یک عمارت مرموز قرار می‌دهد. مأموریت ساده است: تمام اعضای خانواده را به شکلی “تصادفی” از بین ببر تا پیشگویی کتاب مکاشفه تحقق یابد. هر قتل، پازلی منحصر‌به‌فرد است که با استفاده از توانایی‌هایی چون تله‌کینزی و کنترل آتش حل می‌شود. یکی از صحنه‌های ماندگار بازی، زمانی است که لوسیوس با خونسردی سر خدمتکار را به سمت چمن‌زن پرتاب می‌کند — صحنه‌ای هم خلاقانه و هم دلهره‌آور.

جو سنگین، موسیقی کودکانه‌ی شیطانی و طراحی محیطی بسته، تجربه‌ای واقعاً ترسناک می‌سازد. با وجود نقدهایی درباره‌ی تکرار مسیرها و برخی باگ‌ها، Lucius 1 توانست با خلاقیت و اتمسفر خاصش دل منتقدان را به‌دست آورد و پایه‌ای محکم برای فرنچایز ساخت.

Lucius 2: آغاز افول (۲۰۱۵)

در Lucius II: The Prophecy، بازی وعده‌ی گسترش دنیای شیطانی خود را می‌دهد؛ اما این بار، همه‌چیز از کنترل خارج می‌شود. داستان، لوسیوس را به بیمارستان روانی سنت بندیکت می‌برد تا مأموریت خود را ادامه دهد، اما گیم‌پلی از حالت پازل‌محور به اکشن سطحی تغییر کرده است. کنترل‌های نامناسب، باگ‌های فراوان و طراحی تکراری مراحل باعث می‌شوند بازی بیشتر از آنکه ترسناک باشد، آزاردهنده شود.

منتقدان در متاکریتیک به آن امتیاز میانگین ۴۸ از ۱۰۰ دادند، در حالی‌که کاربران به سختی نمره‌ی ۳.۱ از ۱۰ را شایسته‌اش دانستند. نتیجه روشن است: Lucius 2 جذابیت و عمق نسخه‌ی اول را از دست داد و اولین گام به‌سوی سقوط بود.

Lucius 3: فاجعه‌ی جهان باز (۲۰۱۸)

آخرین قسمت، Lucius III، در سال ۲۰۱۸ با وعده‌ی یک تجربه‌ی جهان‌باز منتشر شد — وعده‌ای که به فاجعه‌ای تمام‌عیار تبدیل شد. داستان از تصادف لوسیوس آغاز می‌شود و او را به زادگاهش بازمی‌گرداند تا بار دیگر پیشگویی را دنبال کند. با این حال، روایت پراکنده، دیالوگ‌های ضعیف و صداپیشگی مصنوعی، هرگونه حس درگیری احساسی را از بین می‌برد.

جهان باز بازی، به‌جای غنی بودن، خالی و بی‌هدف است؛ پر از جنگل‌های بی‌استفاده، خانه‌های بی‌روح و مأموریت‌های فرعی تکراری. مشکلات فنی، افت فریم و رابط کاربری دست‌وپاگیر، بازی را به تجربه‌ای طاقت‌فرسا بدل می‌کنند. در نقد سایت Save or Quit، از Lucius III به عنوان «فاجعه‌ای پر از باگ در لباسی جهان‌باز» یاد شده است.

نتیجه: از اوج تا نابودی

Lucius 1 با خلاقیت و اتمسفر سنگین خود، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرنچایز موفق را داشت. اما دو دنباله‌ی بعدی، با گیم‌پلی تکراری، ضعف فنی و روایت‌های بی‌روح، همه‌چیز را نابود کردند. Lucius امروز نه به عنوان یک مجموعه‌ی موفق، بلکه به عنوان مثالی از اینکه چگونه نبود نوآوری و پرداخت دقیق می‌تواند حتی یک ایده‌ی درخشان را به سقوط بکشاند، شناخته می‌شود.

اگر هنوز نام Lucius برایتان آشنا نیست، از قسمت اول شروع کنید — جایی که تاریکی هنوز معنا داشت.

0
0
بهمن هستم! همین :)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *