نقد و بررسی بازی The Medium
نقد و بررسی

نقد و بررسی بازی The Medium

معرفی

در پنج سال گذشته، استودیوی لهستانی Bloober Team به یکی از مهم‌ترین توسعه‌دهندگان ژانر ترسناک در صنعت بازی‌های ویدیویی تبدیل شده است. آثار این استودیو، از جمله Layers of Fear، مسیری طولانی در زمینه بازی‌های ترسناک را پیش روی خود قرار داده و هر نسخه جدید تقریباً هر سال منتشر می‌شد تا فرمول خود را گسترش دهد و بهبود بخشد. با این حال، طرفداران سخت‌گیر ژانر وحشت، از همان ابتدا نسبت به این آثار کمی بدبین بودند و دلیل آن را استفاده مداوم استودیو از دید اول شخص و طراحی‌های گاهی «شبیه به شبیه‌ساز پیاده‌روی» می‌دانستند. اکنون، با آغاز نسل جدید کنسول‌ها و ورود سال تازه، Bloober Team به ریشه‌های ژانر وحشت بازگشته است تا با بازی جدید خود، The Medium، رضایت این دسته از بازیکنان را جلب کند.

The Medium که تحت تأثیر بازی‌های کلاسیک وحشت، به ویژه Silent Hill، ساخته شده، یک IP جدید برای استودیو محسوب می‌شود و بسیاری از عناصر آثار نسل PlayStation 2 را در خود جای داده است. این بازی برای اولین بار از دوربین ثابت استفاده می‌کند و بازیکنان هر صحنه از حضور شخصیت اصلی، Marianne، را به‌طور منحصربه‌فرد مشاهده می‌کنند. در کنار این، تمرکز بیشتری بر حل معماها نسبت به عناوین قبلی است، همراه با جستجوی آیتم، مخفی‌کاری و صحنه‌های تعقیب و گریز با دشمنان. مجموع این عناصر، تلاش قابل توجهی برای تداعی تجربه کلاسیک ترس بقا ایجاد کرده است، اگرچه با چالش‌ها و محدودیت‌هایی همراه است.

داستان

داستان بازی در اواخر دهه ۱۹۹۰ رخ می‌دهد و Marianne را به Niwa Resort در دل جنگلی در کراکوف لهستان می‌برد. مردی که ادعا می‌کند Marianne و قدرت‌هایش را می‌شناسد، او را برای کمک به Niwa فرا می‌خواند. این سفر Marianne را به صحنه‌ای از یک قتل عام شایعه‌شده می‌رساند که Niwa را آلوده کرده و آن را به محلی پرانرژی و ماورایی تبدیل کرده است. Marianne به عنوان یک مدیوم نه تنها می‌تواند با ارواح ارتباط برقرار کند، بلکه توانایی ورود کامل به دنیای ارواح یا هم‌زمان حضور در هر دو جهان را دارد. این توانایی، ویژگی خاص بازی را شکل می‌دهد که به آن «گیم‌پلی واقعیت دوگانه» گفته می‌شود.

گیم پلی

در طول مسیر Marianne، بازیکن بین دو جهان حرکت می‌کند تا موانع را پشت سر بگذارد. این حالت چند بار در طول زمان بازی، که حدود هشت ساعت است، رخ می‌دهد و نمای دوگانه به صورت تقسیم صفحه نمایش نشان داده می‌شود. Marianne در هر دو حالت انسانی و روحی، با موانع و آیتم‌های مختلفی روبه‌رو می‌شود که پیشرفت او را در یکی از جهان‌ها ممکن می‌کند. این ویژگی به هیچ‌وجه اضافه یا بی‌فایده نیست، اما در برخی موارد تأثیرگذاری آن کمتر از آن چیزی است که بازاریابی بازی نشان می‌دهد. استفاده هوشمندانه از آن در برخی موقعیت‌ها جالب است، اما گاهی اوقات به طراحی محیطی چشم‌گیر بازی آسیب می‌رساند.

استفاده از دوربین ثابت، با توجه به نقاط قوت Bloober Team، شمشیری دو لبه است. این استودیو به دلیل توجه به جزئیات و دقت بالا در هنر بصری مورد ستایش است. دوربین اول شخص می‌تواند احساس غوطه‌وری را افزایش دهد، اما در The Medium فاصله دوربین از شخصیت‌ها باعث می‌شود بخش زیادی از هنر محیطی بازی دیده نشود، به ویژه در بخش‌های دوگانه که این مشکل تشدید می‌شود. طراحی محیط‌ها، با الهام از نقاش سوررئالیست Zdzisław Beksiński، به شدت چشم‌گیر است، اما دوربین ثابت گاهی این زیبایی را محدود می‌کند.

بازی در زمینه تعامل با محیط نیز کمی هدایت شده به نظر می‌رسد. همه اشیاء قابل تعامل با Marianne با نشانگرهایی مشخص شده‌اند، که برای اولین تجربه بازیکنان توصیه می‌شود روشن باشد، چرا که حرکت‌ها و تعاملات ساده با چند دکمه کنترل می‌شوند. این امر باعث می‌شود کاوش و پیشرفت در دست بازیکن به طور کامل نباشد و بازی تا حدی خطی جلو برود. معماها نیز به ندرت چالش‌برانگیز هستند و عمدتاً شامل «برداشتن آیتم و استفاده در مکان مشخص» هستند. برخی موانع نیازمند توانایی‌های روحی Marianne مثل ایجاد میدان نیرو، انفجار انرژی، یا جدایی موقت از شکل انسانی است. تنها یک معما شامل رمز عبور است که منطق طراح آن چندان واضح نیست و باعث سردرگمی می‌شود.

گرافیک

از لحاظ بصری، The Medium یک تجربه شگفت‌انگیز است. محیط‌ها بسیار واقع‌گرایانه طراحی شده‌اند و در جهان ارواح، همان محیط‌ها به شکلی فاسد از استخوان، گوشت و پوسیدگی بازسازی شده‌اند. بازی از ری‌تریسینگ در برخی مناطق استفاده می‌کند تا انعکاس‌ها و نورپردازی واقعی‌تر شوند، اگرچه این قابلیت گاهی باعث افت عملکرد می‌شود. مدل‌های شخصیت‌ها نسبت به محیط جزئیات کمتری دارند، اما با توجه به مقیاس و نوع بازی، این موضوع قابل انتظار است. Niwa به عنوان لوکیشن اصلی بازی، با سالن‌های مخروبه و یادبودهای باقی‌مانده از گذشته، تصویری خیره‌کننده و ترسناک ارائه می‌دهد و بازیکن با یادداشت‌ها و اشیاء خاطرات قربانیان را کشف می‌کند.

موسیقی

موسیقی بازی نیز بی‌نقص است. Arkadiusz Reikowski و Akira Yamaoka برای صحنه‌های دو جهان موسیقی تولید کرده‌اند. Reikowski با موسیقی سینمایی، ضربات احساسی داستان را تقویت می‌کند، در حالی که Yamaoka با ملودی‌های نرم و صداهای صنعتی، یادآور موسیقی اصلی Silent Hill است. Mary Elizabeth McGlynn و Troy Baker نیز در صداگذاری حضور دارند و کیفیت موسیقی و روایت را بالا برده‌اند.

داستان بازی کمی طول می‌کشد تا شکل بگیرد و شامل اسرار متعددی است. Marianne گاهی شوخ‌طبعی بیش از حد دارد، اما این با توجه به تجربه او در دیدن ارواح قابل قبول است. بازی به شدت ترسناک نیست و بیشتر در سبک فانتزی-وحشت به سبک Guillermo Del Toro قرار می‌گیرد. دشمن اصلی، The Maw، با گفتار آهنگین، بخش عمده جنبه‌های ناخوشایند بازی را ایجاد می‌کند. صحنه‌های تعقیب و گریز جذاب هستند، اما مخفی‌کاری ساده و کم‌عمق است.

عملکرد بازی در نسل جدید کنسول‌ها، به ویژه با فعال بودن ری‌تریسینگ، گاهی دچار افت فریم می‌شود و نیازمندی‌های سیستم برای گرافیک حداکثری بالا است. مشکلات جزئی HDR نیز در برخی مناطق مشاهده می‌شود.

جمع بندی

در نهایت، The Medium تلاشی جالب از Bloober Team برای ارائه تجربه‌ای کلاسیک و مدرن از وحشت بقا است. بازی قلباً درست و با نیت خوب ساخته شده، اما به اوج ترکیب وحشت کلاسیک و مدرن نمی‌رسد. با این حال، با توجه به پایبندی استودیو به ژانر وحشت و داستان‌سرایی قوی، انتظار می‌رود دنباله احتمالی تجربه‌ای موفق‌تر ارائه دهد.

نکات مثبت
  • موسیقی عالی
  • گرافیک واقع گرایانه
  • داستان و روایت
  • گیم پلی
نکات منفی
  • مشکلات گرافیکی
  • کوتاه بودن بازی

The Medium: نقد و بررسی بازی The Medium Pedram

8
von 10
1399-11-09\12:51:00
The Medium
09 بهمن 1399
پدرام هستم، علاقمند به بازی و فیلم های ژانر وحشت، طرفدار فرانچایز "رزیدنت ایول" و یک برنامه نویس عاشقِ موسیقی! که وقتی بیکار میشه گیم میزنه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *